همیشه با خودش در کلنجار بود چکار کنه نماز صبحش رو بخونه و چند روز در میون قضا نشه !
نمی دونم شما هم مثل رفیق ما درگیر این معضل شده اید؟ برای خود من که پیش اومده.برای حل این موضوع
شما چکارکردید؟چه طوری موفق شدید هر روز قبل از آن که خورشید به شما چشمک بزنه شما به ایشان لبخند بزنید
و شرمنده اش کنید بلند شدید و نمازشون رو خندید! ؟
امروز رفیق عزیزم را دیدم که حسابی حالش گرفته بود و مدام به خودش غر می زد و از دست خودش شاکی!
خدایا! چه خاکی به سرم کنم بعد از مدت ها دوباره خواب موندم و نمازم قضا شد.
بدبختی ام اینه که صدای اذان رو هم شنیدم و دوباره خوابیدم!!
حاج شیخ حسین علی نخودکی اصفهانی
فهمیدم باز دو باره برنامه بی برنامه!! بله دیگه نتیجه بی برنامه عمل کردن و زیاد بیدار ماندن همین میشه.
برای بیدار شدن به موقع و حاضر شدن سر قرار عاشقی معجزه ای رخ نمی دهد .برای عشق ورزی و عاشقی
باید اسباب عاشقی را فراهم کنیم. و گرنه ممکن است مدعی عاشق پیشه گی باشیم نه عشق ورزی عاشق.!
در مسیر عاشقی دزد های زیادی کمین کردند و با کوچکترین غفلتی ممکنه به سادگی اسباب دلربایی را بربایند.
با یک فیلم و یا سریال در آخرین ساعت های شب
با یک غذا ی چرب و چیلی قبل از خوابیدن
با مطالعه بی موقع یه کتاب و روزنامه
با یک میهمانی دیرهنگام
با چک کردن ای میل های شخصی و غرق دنیا ی تورهای مجازی شدن
و به همین راحتی نماز صبح دزدیده می شود.!!
ان الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره
خودش رو دلداری می داد ، شاید هم اتفاقی بوده .! ولی خیلی زود گزینه اتفاق را از میز ذهنش پاک کرد.
نه نه هیچ رویدادی بی علت اتفاق نمی افته.
و این چنین با این نگاه زیبا مثل همیشه جناب وسواس خناس رو از خودش مایوس کرد.
..............................
هرچی که بود بعضی نشانه های زیبا در این اتفاق ناگوار وجود داشت!
این که رفیق عزیزم برای از دست دادن نماز صبح حسابی از خودش شاکی بود و آرام و قرار نداشت.
این که از خداوند درخواست کمک می کرد تا دیگه این قصه ی تلخ تکرار نشه.
این که دنبال دلیل و علت این اتفاق بد بود! باور کنیم بی تفاوتی درد مزمن و خطرناکی.
این نشونه ها بود که هم به حالش غبطه می خورم و هم نوع نگاهش را تحسین می کنم.
چون نیایش صبحگاهی و نماز پگاه بزنگاه تلاقی دو گروه از فرشتگان خداوند است و موقع ملاقات نماز گزار با این دو گروه .